جدول جو
جدول جو

معنی اطلاق نامه - جستجوی لغت در جدول جو

اطلاق نامه
(اِ مَ / مِ)
در تداول خراج گزاری قدیم، بر نامه ای اطلاق می شده که به خراج گزار میدادند آنگاه که خراج خود می گزارد: ذکر اطلاق و رهانیدن از ضمان اهل قم را. یعنی چون آنکس که ضامن خراج خود شده باشد و ضمان نامه بازداده چون خراج خود بگزارد و خواهد یافتجه و وصول مال ضمان بستاند چقدر حق کاتب یافتجه و اطلاق نامه بوده است، حال آنکه حق الاطلاق وقتی بوده است که خراج بقم بضمان و عقود بوده است و روانه گردانیدن غلات برقعه های عمال و توقیعات ایشان بوده است و الیوم خراج قم بضمان و عقد نیست بلکه خراج بر قانون مقرر و دستور معین است بنام هر یک و حق اطلاق به اعتبار خراج پیشین رسم کردند و آن بهرهزار دینار دو دینار بوده است. (تاریخ قم ص 149)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افلاس نامه
تصویر افلاس نامه
نامه ای شامل گواهی و امضای چند تن دایر بر افلاس و ورشکستگی کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طلاق نامه
تصویر طلاق نامه
سندی که در آن وقوع طلاق را می نویسند
فرهنگ فارسی عمید
(طَ مَ / مِ)
کاغذی که در آن وقوع طلاق زنی را نویسند. بیزاری نامه
لغت نامه دهخدا
(اِ مَ / مِ)
نامه ای که در آن گروهی از معتبرین بی چیز شدن و ورشکست شدن شخصی را بنویسند و شهادت دهند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ قِ عام م)
خواجه نصیر در ذیل عنوان ’خصوص و عموم قضایای مطلقه و موجهه’ آرد: هر محمول که بر موضوعی حمل توان کرد بضرورت یا امکان یا اطلاق اقل ما فی الباب آن بود که آن حمل محال نبود. و هرچه محال نبود ممکن عام بود. پس اعم جهات امکان عام بود و امکان عام ازاطلاق عام عام تر بود که شامل ضروری بود و امکان، چه اطلاق عام مشتمل بر جهات فعلی بود. و دائم لاضروری مخالف، ازو خارج بود، و در امکان عام داخل. و امکان و اطلاق که عام باشند بر ضروری مشتمل باشند، بخلاف امکان و اطلاق که خاص باشند. و امکان خاص از اطلاق خاص هم بدائم لاضروری مخالف عام تر بود چنانکه در هر دو عام گفتیم. و اطلاق و امکان خاص مختلف العموم باشند. اطلاق به آن وجه عام تر بود که شامل ضروری بود و امکان به آن وجه که شامل دائم لاضروری مخالف بود. و مطلق لاضروری از مطلق لادائم عام تر بود بدائم لاضروری موافق، چه دائم از ضروری بهمین قدر عام تر است. (از اساس الاقتباس ص 148). رجوع به مطلق در همان صفحه و صفحات بعد شود، خواجه سرا را گویند. خصی سیاه. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، املس. (کازمینسکی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طلاق نامه
تصویر طلاق نامه
هلشنامک هلش نامه
فرهنگ لغت هوشیار
دو برگ مخصوص است که بمعیت اوراق داد خواست و پیوستهای آن بطرف دعوی ابلاغ میشود و یک برگ آن عودت داده شده در پرونده مربوط ضبط میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
شهادت نامه ای که در آن گروهی معتبر ورشکستگی و تهیدستی کسی را گواهی دهند
فرهنگ لغت هوشیار
ورقه ای که در آن وقوع طلاق زن را نویسد هشته نامه. کاغذی که در آن وقوع طلاق زنی را نویسند، بیزاری نامه
فرهنگ لغت هوشیار
((~. مِ))
شهادت نامه ای که در آن گروهی معتبر ورشکستگی و تهیدستی کسی را گواهی دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابلاغ نامه
تصویر ابلاغ نامه
رسیدنامه، فرمان نامه
فرهنگ واژه فارسی سره